- پاکیزه قول
- پاکیزه گوی پاکیزه زبان
معنی پاکیزه قول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه سخنان پاکیزه گوید گوینده سخنان پاک و شایسته
زیبا روی نکو روی نکو منظر صبیح المنظر پاک رو
آنکه خویی پاکیزه دارد پاکیزه خلق
پاک تن
پاک بوم، سرزمین پاک، پاک تن، پاک نهاد
پاکیزه گوی
آنکه روش پاکیزه دارد نیک رفتار درستکار. پاکیزه روی
پاک دل
پاک دل، دل پاک، خوش قلب
پاکیزه خلق، خوش خلق، خوش خو
پاک رو، خوش رفتار، نیک رفتار، پارسا
نیکو رو، زیبا، خوب رو
برای مثال یکی سیرت نیک مردان شنو / اگر نیک بختیّ و پاکیزه رو (سعدی۱ - ۸۷ حاشیه)
برای مثال خاتون خوب صورت پاکیزه روی را / نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش (سعدی - ۱۰۲)
نیکو رو، زیبا، خوب رو
راستگو، خوش سخن